استاد شهید مرتضی مطهری از شخصیتهایی است که زندگی و سیره او از ابعاد گوناگون قابلیت مطالعه و الگوگیری و هدایتگری و جامعهسازی دارد ولی متأسفانه طی این سالها بیشتر به یکی دو وجه از این ظرفیتهای فراوان پرداخته شده است؛ چه در سخنان سخنوران و واعظان و چه در نوشتههای نویسندگان و روزنامهنگاران.
هفته پیش که برای یک ستون گزیده کتاب در یکی از روزنامهها مروری بر نوشتههای ایشان داشتم، به موردی برخوردم که در آن استاد مطهری باتوجه به تجربیات و دانش خود، شیوه صحیح کتابخوانی را یادآور شده بود. دیدم این نکات در آستانه نمایشگاه بزرگ کتاب تهران چقدر میتواند مفید و مورد استفاده باشد. مثلاً به این توصیهها توجه کنید:
«انسان، کتاب را بار اول به قصد لذت میخواند. در اینصورت نمیتواند در مورد مطالب کتاب قضاوت کند. دور دوم میخواند (حتی قویترین حافظهها نیازمند است که یک کتاب مفید را لااقل دو بار پشت سر هم بخواند)؛ پس از آن، مطالب را تجزیه و تحلیل و دستهبندی میکند و هر مطلبی را با توجه به اینکه از چه دسته مطالب است به حافظه میسپارد.
اشتباه است اگر انسان یک کتاب را مانند یک سرگرمی مطالعه کند و قبل از آنکه مطالب کتاب، درست جذب ذهن شده باشد و ذهن فرصت تجزیه و تحلیل پیدا کرده باشد به کتاب دیگر و موضوع دیگر بپردازد. امروز کتب تاریخی، فردا روانشناسی و پس فردا مثلاً کتب مذهبی مطالعه کند، همه مخلوط میشوند و حکم انباری بینظم را پیدا میکند.
انسان رشید کتابها و مطالبی را که برای خود لازم میداند، جمع میکند، آنها را مکرراً مطالعه و دستهبندی و سپس خلاصه میکند. خلاصه را یادداشت و به حافظه خود میسپارد، بعد به موضوع دیگر میپردازد.»
این توصیههای مرتبط با کتاب و کتابخوانی را که دیدم، به یاد بیانات آیتالله حاجآقا مجتبی تهرانی درباره «شیوه کتابنویسی» استاد شهید افتادم؛ نکات مهم و قابل تأملی که میتواند و باید برای همه کسانی که در راه نوشتن کتاب گام برمیدارند، درسآموز و راهنمای عمل باشد.
ایشان میگفت روال آقای مطهری این بود که برای هر موضوعی که قصد سخنرانی داشت، روزها و شبهای زیادی برای آن مطالعه و تلاش فکری جدی میکرد و با دوستان نزدیکش به طرح موضوع میپرداخت و سعی میکرد به همه اطراف موضوع احاطه کامل پیدا کند و آنگاه به ایراد سخنرانی درباره آن اقدام میکرد. کار به اینجا ختم نمیشد و پس از سخنرانی، بازخوردهای مثبت و منفی و نقدهای مختلف درباره آن جلسه یا جلسات را دریافت میکرد و آنها را به صورت یادداشت شخصی یا پس از آن گاهی مقالات مطبوعاتی مینوشت.
حاجآقا مجتبی توضیح میداد: اگر آقای مطهری قصد میکرد آن مطالب را به صورت کتاب منتشر کند، باز هم قبل از آن، آنها را به شور و مشورت نظری با دوستان و صاحبنظران آشنا میگذاشت و آنها را گاه بازبینی و بازنویسی میکرد و اشکالات احتمالی محتوایی آن را برطرف میکرد و سپس به دست چاپ میسپرد.
ایشان نه درباره آقای مطهری بلکه خیلی کلیتر در خلال مباحثی دیگر، بر اساس آموزههای دینی تأکید شدیدی بر دقت گویندگان و نویسندگان در ارائه مطالب داشت و روایاتی سنگین درباره کسانی که در این راه بیدقتی میکنند و موجب انحراف و اشتباه مخاطبان میشوند، میخواند. شاید راز آن همه دقت، وسواس و سختگیری استاد شهید مطهری در نگارش کتابهایی که به قلم خودش نوشته شده همین باشد.
این موارد یک چیز دیگر را هم معلوم میکند و آن ظلمی است که منتشرکنندگان بسیاری از یادداشتهای منتشرنشده، ویرایشنشده یا بازبینی و بازنویسینشده استاد بعد از شهادتش در حق ایشان روا داشتهاند؛ به خصوص که این رفتار با روال و سیره فرهنگی ایشان کاملاً منافات داشته است.
آیا واقعاً استاد مطهری اگر زنده بود، مطالبی را که بعد از شهادتش درباره مثلاً دکترشریعتی از ایشان منتشر شد به دست چاپ میسپرد؟ یا اگر منتشر میکرد، با همین ادبیات و مضامین این کار را میکرد؟ یا طبق روال گفتهشده بارها آن را سبکسنگین میکرد و با دیگران به شور مینشست و آنها را به گونهای مینوشت که مو لای درز اتقانش نرود؟
به نظر بنده، قول محکم و استوار امام خمینی درباره آثار ایشان که «بیاستثنا خوب و آموزنده و روانبخش است» مربوط میشود به آثار و کتابهایی که تا آنموقع و با نظارت و وسواس آنچنانی استاد به دست چاپ سپرده شد، نه الزاماً همه آنچه بعدها براساس دستنوشتههای ایشان استخراج و تدوین و منتشر شد. وگرنه خود امام بر اساس صلاحدید شخصی یا نظرات برخی بزرگان دستور به حذف کتاب «مبانی اقتصاد اسلامی» منتشره آنروزها از دایره چاپ و توزیع نمیدادند!
در هر صورت، مقصود اصلی این یادداشت تذکری به خودم و به دیگرانی است که کتاب و مقاله مینویسند یا حتی سخنرانی میکنند تا در بیان و قلم وسواس داشته باشند، نظرات مختلف را احصا کنند و انقلتها و اشکالات وارده بر مطلب و سخن را به بررسی بنشینند و سپس به انتشار آن مبادرت و اقدام کنند تا آثارشان مانند آثار قلمی استاد مطهری جاودانه و «بیاسثثنا آموزنده و خوب» و مورد رضایت خداوند و امام زمان علیهالسلام باشد.